میروم دیگر شما یادم کنید
من که رفتم این غزل ها را شما دفتر کنید
*
میروم تا دل نبندم دل به خوبی هایتان
باز هم دل بستم و زخمی شدم ، باور کنید . . .
تو رفتی و من شدم لحظه شمارت ..... دو قطره اشک مانده یادگارت
اگر برگشتی و من را ندیدی ..... بدان که مرده ام از انتظارت . . .
آن شب که شد زندگی ما آغاز ........ آغاز شد افسانه این سوز و گداز
دادند به ما دلی و گفتند بسوز ......... دیدند که سوختیم گفتند بساز
گر نیایی تا قیامت انتظارت می کشم
منت عشق از نگاه پر شرابت می کشم.
ناز چندین ساله ی چشم خمارت می کشم
تا نفس باقیست اینجا انتظارت می کشم
یک نفر امد قرارم را گرفت / برگ و بار و شاخسارم را گرفت
چهار فصل من بهاران بود ، حیف / باد پائیزی بهارم را گرفت
اعتباری داشتم در پیش عشق / با نگاهی ، اعتبارم را گرفت
عشق یا چیزی شبیه عشق بود / آمد و دار و ندارم را گرفت . . .
الا اى دختر شیک
بلند بالا و باریک
تو مرغی من خروسم
تو آردک من سبوسم
تو دینار من فلوسم
بشو امشب عروسم
که لبهاتو ببوسم
تو بیلی من کلنگم
تو آهو من پلنگم
تو مستی من ملنگم
بیا امشب به جنگم
که من تیمور لنگم
مگر به تو نگفته بودم
به غریبه ها اعتماد نکن
غریبه دوم که بیاید غریبه اول می رود
غریبه سوم که بیاید غریبه دوم می رود
و هیچکدام از این غریبه ها نخواهند دانست
رنگ محبوب تو آبی بود
و تو هر شب با ماه حرف می زدی
و موهای کاکلی ها را شانه می کردی
هیچکدام از این غریبه ها نخواهند دانست
تو شبی در مرگ خروس حنایی تا صبح گریستی
مگر من به تو نگفته بودم به غریبه ها اعتماد نکن
غریبه غریبه است !
این قطار زنگ زده سالهاست
که از جایش تکان نخورده
ایستگاه را مچاله کن
پاهایت را بردار و یک نفس بدو
هنوز خانه ساحل امن است
برای نهنگی که برای خودکشی آمده است ! ؟